مقدمه:
هر کس میخواهد با دشمن خود وارد مبارزه شود، ضرورت دارد که با ماهیت و حقیت او آگاهی و اشراف داشته باشد، امروزه دشمن مشترک ما مسلمانان یعنی اسراییل که ماهیت ننگین آنها بر هیچکس و قوم و طایفهای پوشیده نیست، هر روز بیش از پیش نهتنها نزد مسلمانان، بلکه نزد همهی جهانیان منفورتر میشوند؛ اما با این وجود ما مسلمانان نتوانستهایم با هم آنطور که شایسته و بایسته است جلوی دشمن مشترکمان بایستیم و از خود یکپارچگی نشان دهیم، هنوز ماهیت ننگین این قوم که از زمان پیامبر اسلام تا کنون دشمنمان بودهاند، را به طور کامل نشناختهایم، در حالی که آیات قرآن و احادیث نبوی به طور کامل ماهیت این قوم ظالم و آواره و دربهدر را برای ما بیان فرموده، چنان چه که برخی از مفسرین در گذشته گفتهاند، در قرآن به حدی در مورد بنیاسراییل سخن گفته شده که انگار برای آنان نازل گردیده است.
همانگونه که میدانیم رژیم صهیونستی اسراییل و در پشت سر آن، کشورهای حمایتکنندهی آن، تا رگ و ریشه ما را شناسایی نموده و اکنون در بسیاری از موارد بیش از آنچه که خود را بشناسیم، ما را میشناسند.
«اللهم اشغل الظالمین بالظالمین و أخرجنا من بینهم سالمین»
خداوندا! ستمکاران را به یکدیگر مشغول بگردان و ما را از میان ایشان سلامت خارج فرما!
بخش وسیعی از احادیث بهویژه آیات قرآن به سخن از بنیاسراییل و بیان خصلتها و پردهبرداری از ویژگیهای روانی و اخلاقی که هر نسلی از نسل پیش از خود به ارث برده، و بهصورت طبیعتی ثابت برای ایشان درآمده، اختصاص یافته است.
قرآن و احادیث آنان را به قساوت، خشونت و در عین حال به ترس و وحشت، سرکشی، حسادت، پیمانشکنی و خیانت، تعرض به پیامبران و حتی خداوند، و روا دانستن تعرض به مال و ثروت و حرمت دیگران، توصیف مینماید.
اکنون با هم چند مورد از این ویژگیها را برمیشماریم:
پیمانشکنی و نقض قوانین بشری و الهی
(فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً)[مائده:13]
بهخاطر عهد و پیمانشکنیهایشان، ایشان (بنیاسراییل) را نفرین کردهایم و دلهایشان را پر از قساوت و خشونت گردانیدهایم.
(الَّذِینَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ ینْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا یتَّقُونَ)[انفال:56]
(یهودیانی که) با ایشان پیمان بستهای (که از مشرکان حمایت نکنند) ولی آنان هر بار پیمانشکنی میکنند (و از خیانت و نقضپیمان) پرهیز نمینمایند.
آیاتی که ذکر شد، واقعیت پیمانشکنی و زیر پا نهادن معاهدهها و پیماننامهها، توسط رژیم صهیونیستی اسراییل را شهادت میدهد.
اکنون نمونهای از زیر پا نهادن قوانین الهی که در کتابهای مقدس خودشان هم بیان شده را از لابهلای احادیث نقل میکنیم:
عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «قَاتَلَ اللَّهُ یهُودَ حُرِّمَتْ عَلَیهِمُ الشُّحُومُ، فَبَاعُوهَا وَأَکلُوا أَثْمَانَهَا»[1]
ابو هریره از پیامبر-صَلَّىاللهُعَلَیهِوَسَلَّمَ- روایت میکند که فرمود: خداوند یهود را بکشد (لعنت کند) که بر آنها پی و چربی حرام شد، ولی آن را خرید و فروش کردند و فایدهاش را خوردند.
خداوند در قرآن دلیل حرام کردن پی و چربی برای آنها را یک نوع تنبیه بیان میکند و میفرماید:
(وَعَلَى الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا کلَّ ذِی ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَایا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِک جَزَینَاهُمْ بِبَغْیهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ)[انعام:146]
و بر یهودان، هر حیوان ناخندار و از جنس گاو و گوسفند نیز پیه آنها را حرام کردیم، مگر آنچه در پشت آنهاست یا به بعض رودهها یا به استخوانها آمیخته است. آنها چون ستم کردند ما به آن حکم آنها را مجازات کردیم؛ و البته سخنان ما راست است.[2]
پس این تحریم به سبب بغی و سرکشی و ظلم و عدول از حق برای آنان از سوی خداوند وضع شد.[3]
خشونت
(ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِک فَهِی کالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً)[بقره:74]
پس از آن دلهای شما هم چون سنگ یا بدتر از آن سخت شد و مملو از قساوت و خشونت گردید.
ما این قساوت و شقاوت را در کشتار مسلمانان فلسطین توسط حکومت غاصب و تروریستی رژیم اسراییل مشاهده کردهایم؛ اما خداوند در طول تاریخ آنان را بهخاطر ظلمهایی که روا داشتهاند، تنبیه کرده است، (هر چند که آنان باز هم قوانین الهی را زیر پا گذاشتند).
خداوند در قرآن میفرماید:
(فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ طَیبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ کثِیرًا)[نساء:160]
پس به جهت (این همه) ظلمی که یهود کردند و هم بدین جهت که بسیاری مردم را از راه خدا منع کردند، ما نعمتهای پاکیزهای را که بر آنها حلال بود، حرام گردانیدیم.
ابو جعفر طبری-رحمهالله- میگوید:[4] دلیل حرام کردن چیزهایی بر یهود و تنبیه آنان توسط خداوند، به خاطر این امور است: نقض پیمانها، کفر به آیات خدا، کشتن پیامبران، بهتان بر مریم-علیهالسلام- آنها هم به خداوند افتراها و دروغهایی بستهاند که خداوند برای شناخت ماهیت این قوم، توسط دیگران، آن را برای ما در قرآن بازگو میکند:
(وَقَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ ینْفِقُ کیفَ یشَاءُ وَلَیزِیدَنَّ کثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک طُغْیانًا وَکفْرًا وَأَلْقَینَا بَینَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ کلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ)[مائده:64]
یهود گفتند: دست (قدرت) خدا بسته است! به واسطهی این گفتار (دروغ) دست آنها بسته شده و به لعن خدا گرفتار گردیدند، بلکه دو دست (قدرت) خدا گشاده است و هر گونه بخواهد (بر خلق) انفاق میکند. و همانا قرآنی که به تو نازل گشت بر کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب بیفزاید و ما (به کیفر آن) تا قیامت آتش کینه و دشمنی را در میان آنها برافروختیم، هر گاه برای جنگ (با مسلمانان) آتشی برافروختند، خدا آن آتش را خاموش ساخت و آنها در روی زمین به فسادکاری میکوشند و هرگز خدا مردم ستمکار مفسد را دوست نمیدارد.[5]
البته در این جا باید به نکتهای اشاره بکنیم که ما به خاطر این عوامل که ذکر شد، در حال حاضر با یهود، سرجنگ نداریم، جنگ ما با یهود تنها بر سر عقاید خاصشان نیست! بلکه به خاطر مسألهی فلسطین هم هست و این مسألهی مهم و اصلی است.
دکتر یوسف قرضاوی در این باره میگوید:[6]
ما با یهود به دلیل آنکه مردمی هستند که رسالت محمد-صلیاللهعلیهوآلهوسلم- را انکار میکنند و کلام خداوند را تحریف میکنند و تصویر نادرستی از انبیای الهی ارائه دادهاند و پیامبران را کشتهاند، به خداوند افترا زدهاند و گفتند: دستان خدا بسته است و او مستمند و ما ثروتمندیم، بهخاطر این باورهای نادرستشان با ایشان سرجنگ و دعوا نداریم، بلکه حقیقت این است که به یک دلیل مهم با آنها سرجنگ داریم و آن اقدامشان به غصب و اشغال سرزمین اسلامی ما یعنی فلسطین، آواره نمودن برادران و خواهران ما؛ یعنی ساکنان اصلی آن سرزمین و تحمیل و تحکیم حاکمیت خود بر آن از طریق قتل، ترور و سرکوبی و خونریزی و ساکت کردن قلم و از نیام کشیدن شمشیر بوده و هست؛ تا زمانی که این عامل و سبب پابرجا بماند، نزاع میان ما و ایشان همچنان ادامه خواهد یافت و تا زمانی که در مورد سرزمینی که اشغال کردهاند، به یهود حقی داده شود، صلح و آشتی با ایشان غیرقابل قبول خواهد بود؛ زیرا هیچکس از این حق برخوردار نیست که در مورد سرزمینهای غصب شده، کوتاه بیاید و در مورد آن وارد معامله بشود.
حبّ دنیا و ترس از مرگ
خداوند در این باره در قرآن میفرماید:
(لَا یقَاتِلُونَکمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَینَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِک بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یعْقِلُونَ)[حشر:14]
یهودیان هیچگاه بهطور دستهجمعی (و روبهرو) با شما جنگ نمیکنند مگر در پشت دژهای محکم و یا از پشت دیوارها؛ چرا که عداوت و دشمنی میان خودشان شدّت دارد، تو ایشان را متحد میبینی؛ ولی دلهایشان پراکنده است، این به آن خاطر است که مردمی بیشعور و ناآگاهند.
آنان بهخاطر حفظ جان و زندگی خود جرأت جنگ روبهرو را ندارند، همانگونه که خداوند میفرماید:
(وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیاةٍ)[بقره:96]
(یهود) را بیش از همهی مردم دلبستهی زندگی (دنیوی) خواهی یافت.
(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یشْکرُونَ)[بقره:243]
آیا ندیدید آنهایی را که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند که هزارها تن بودند، خدا فرمود که تمام بمیرید (همه مردند) سپس آنها را زنده کرد؛ زیرا خدا را در حق بندگان فضل و کرم بسیار است؛ لیکن بیشتر مردم سپاسگزار نیستند.[7]
ابنکثیر میگوید:[8] این آیه دربارهی کسانی از یهود است که در روستای داوردان، که چهار هزار یا هشت هزار یا بیشتر بودند و به طاعون دچار شدند، پس بهخاطر ترس از جان خود، فرار کردند و گفتند: برای خود سرزمینی مییابیم که در آن خبر از موت نباشد، پس خداوند همهی آنان را در راه به هلاکت رساند، بعد از مدتی بر آنها پیامبری فرستاد (برخی او را حزقیال نبی میگویند) و به فرمان خداوند همهی آنها را دوباره زنده کرد، تا در زنده کردنشان عبرتی باشد.
خیانت در امانت و پیمانشکنی
و خداوند در قرآن چه زیبا این صفتشان را بیان میکند:
(...وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یؤَدِّهِ إِلَیک إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائِمًا ذَلِک بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیسَ عَلَینَا فِی الْأُمِّیینَ سَبِیلٌ وَیقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکذِبَ وَهُمْ یعْلَمُونَ)[آلعمران:75]
...و در میان آنان کسانی هستند که اگر دیناری را به رسم امانت به ایشان بسپاری، آن را به تو باز پس نمیدهند، مگر اینکه پیوسته بالای سرشان ایستاده باشی، این به آن سبب است که میگویند: ما در برابر امّیها (غیریهود) مسؤول نیستیم و بازخواستی نمیشویم. آنان آگاهانه به خدا دروغ میبندند.
ابنکثیر در تفسیر این آیه پس از بیان خیانت در امانت یهود میگوید: «خداوند به این خاطر در این آیه دینار را مثال زده که کلمهی دینار از دو بخش دین + نار تشکیل شده، که اگر آن را به حق به دست بیاری میشود: دین و اگر مثل یهود آن را به ناحق و با چپاول به دست آوری میشود: نار».[9]
(ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الْمَسْکنَةُ ذَلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَیقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ ذَلِک بِمَا عَصَوْا وَکانُوا یعْتَدُونَ)[آلعمران:112]
آنان هرکجا یافته شوند، (مُهر) خواری بر ایشان خورده است؛ مگر (این که از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خویش تجدیدنظر کنند و) با پیمان خدا (یعنی رعایت قوانین شریعت) و پیمان مردم (یعنی رعایت مقرّرات همزیستی مسالمتآمیز، خویشتن را از اذیت و آزار در امان دارند و از مساوات حقوقی و قضایی برخوردار گردند) و آنان شایسته خشم خدا شدهاند و (مُهر) بیچارگی برایشان خورده است؛ چرا که آنان به آیات خدا کفر میورزیدهاند و پیغمبران را به ناحق میکشتهاند (و هرکس هم در هر عصر و زمانی به چنین کارهایی دست یازد و اعمال ننگین گذشتگان را بپسندد، جزای او همین خواهد بود.) این (جرأت بر گناهان بزرگ، ناشی از استمرار گناهان کوچک بود و) به سبب سرکشی (از فرمان خدا) و تجاوز (از حدود شریعت یزدان) میباشد.[10]
غرور و تکبّر
قرآن یهود را به غرور و تکبر توصیف مینماید:
(نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ)[مائده:18]
ما فرزندان و محبوبان خداوندیم.
اما خداوند در همین آیه جوابشان را اینگونه میدهد:
(قُلْ فَلِمَ یعَذِّبُکمْ بِذُنُوبِکمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ)[مائده:18]
بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان عذاب میدهد، بلکه شما نیز انسانهایی همچون سایر انسانها هستید که خداوند آفریده است.
حتی این کبر و غرورشان باعث فراموشی آخرت و عذاب خداوند نیز شده است:
(وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیامًا مَعْدُودَةً)[بقره:80]
(یهودیان) میگویند: (هر چند گناهکار باشیم) به جز چند روزی آتش جهنم گریبانگیر ما نمیشود.
که قرآن در ادامهی همین آیه در پاسخ به ادعایشان میگوید:
(قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ یخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ)[بقره:80]
بگو: آیا از طرف خداوند قول و وعدهای دریافت کردهاید؟ چون خداوند هرگز خلاف وعدهی خود عمل نمیکند، یا این که چیزی را به خدا ناآگاهانه نسبت میدهید؟
همین غرور و تکبرشان باعث شده که امروزه این صفت به فرزندشان یعنی رژیم صهیونستی برسد و حاصل آن آفت و بیماریای به نام نژادپرستی میباشد. این یهودیان که امروزه از نژادپرستی (نازیهای آلمان) و ستم و دیکتاتوری ایشان گلایه داشته و دارند، اینک خود آنان مظهر (نازیسم نوین)[11] هستند که به شدت برای نژاد خود، تعصب میورزند و به هیچ وجه به حق و حقوق دیگران، کمترین اعتنایی ندارند.
بخل و مال پرستی
یکی دیگر از آفات ذاتی و موجود در طبیعت یهود و اسراییل، عبادت مادّیات و حرص و طمعورزی است و از قدیم به عبادت مجسمه ساخته شده از طلای گوسالهای پرداختند و آن موضوع نشانگر دامنهی دلبستگی ایشان به ذرق و برق طلا و جواهرات بوده و هست.
قرآن یهود را به بخل و طمعورزی توصیف نموده است که:
(أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْک فَإِذًا لَا یؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیرًا)[نساء:53]
اگر سهمی از ثروت و مالکیت میداشتند، حاضر نبودند پوستهی هستهی خرمایی را به دیگران بدهند.
این ویژگی، ویژگی غالب مردم یهود و یکی از مظاهر و نمود هویت ایشان است.
سخن پایانی
این بود نمونهای از صفات و خصلتهای یهود که این صفات تا امروز نیز در آنها مشاهده میشود که قرآن معجزالبیان چه زیبا به آنها پرداخته است.
با همهی عوامل تفرقهانگیز میان امّت اسلامی که زمینه را برای تضعیف هرچه بیشتر فراهم مینماید، باید در برابر توطئهی آنان مقاومت کنیم و در پرتوی ایمان و قرآن لازم است که به وحدت برسیم و در جهت نزدیکی و تفاهم ممکن تلاش کنیم. امروزه نباید هیچ جایی و بهانهای برای برانگیختن اختلافات دینی میان سنی و شیعه، اختلاف ملی میان عرب و عجم و کُرد و ترک و اختلافهای سیاسی میان چپ و راست و اختلاف طبقاتی میان ثروتمندان و مستمندان وجود داشته باشد؛ زیرا که تنها استعمار شرق و غرب از آن بهره خواهد برد.
و إنشاءالله با وحدت و یکپارچگی بار دیگر قدس شریف، قبلهی اول ما، از چنگال آنان بیرون خواهد آمد، در نهایت این حق است که پیروز خواهد شد؛ چرا که خداوند متعال میفرماید: (وَکانَ حَقًّا عَلَینَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ)[روم:47]
حمایت و پیروز کردن مؤمنین را بر خود حق میدانیم.
پینوشت
__________
[1] صحیح بخاری،ح:2224؛ صحیح مسلم،ح:1583؛ سنن ترمذی،ح:1297؛ سنن أبیداود،ح:3486؛ سنن إبنماجه،ح:2167؛ سنن نسائی،ح:4256؛ سنن الدارمی،ح:2150]
[2] ترجمهی الهی قمشهای،ص64
[3] یهود فی القرآن والسنة،ص25
[4] یهود فی القرآن والسنة،ص26
[5] ترجمهی الهی قمشهای،ص53
[6] خطر جهانی صهیونیسم،صص:42،43و46
[7] ترجمهی الهی قمشهای،ص24
[8] تفسیر ابنکثیر،ج1،ص502
[9] تفسیر ابنکثیر،ج2،ص51
[10] تفسیر نور،ص118
[11] نازیسم خلاصهی عبارت ناسیونال سوسیالیسم است. نازیسم به مجموعه ایدئولوژیهای حزب نازی اطلاق میشود. نازیسم را میتوان شکلی از فاشیسم دانست که نژادپرستی نیز به اصول آن افزوده شدهاست. نازیها به برتری نژادی معتقد بودند و مدعی بودند که خالصترین نژاد آریایی هستند. در طرف مقابل نازیها یهودیان را دشمنان شماره یک نژاد آریایی میخواندند. نازیسم در آلمان امروزی غیر قانونی است، گرچه بقایا و احیاکنندگان نازیسم مشهور به «نئو نازیها» در آلمان و خارج از آن مشغول فعالیت هستند.
کتابنامه
1.قرآن کریم
2.بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق، بی جا
3.مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا
4.ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق: بشار عواد معروف، دار الغرب الإسلامی، بیروت، 1998م.
5.سجستانی، ابو داود، سنن ابی داود، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، دار المکتبة العصریة، بیروت، بی تا
6.ابن ماجه، محمد بن زید، سنن ابن ماجه، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار إحیاء الکتب العربیة، بی تا، بی جا.
7.خراسانی، ابو عبدالرحمن، سنن النسائی، تحقیق: عبدالفتاح أبوغدة، مکتب المطبوعات الإسلامیة، حلب، چاپ دوم، 1406ق.
8.الدارمی، أبو محمد، سنن الدارمی، تحقیق: حسین سلیم أسد الدارانی، دار المغنی للنشر و التوزیع، المملکة العربیة السعودیة، چاپ اول، 1412ق.
9.ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: محمد حسین شمس الدین، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1419ق.
10.خرم دل، مصطفی، تفسیر نور، تهران، نشر احسان، چاپ چهارم، 1384ش.
11.الهی قمشه ای، محی الدین، ترجمه ی قرآن کریم، قم، انتشارات فاطمة الزهراء، 1378ش.
12.قرضاوی، یوسف، خطر جهانی صهیونیسم، ترجمه ی عبدالعزیز سلیمی، تهران، نشر احسان، چاپ اول، 1385ش.
13.صالح، محمد أدیب، الیهود فی القرآن و السنة، دار الهدی للنشر و التوزیع، ریاض، چاپ اول، 1413ق.
نظرات